مرشد پنجشنبه ۱۴۰۲/۱۱/۱۲، 19:21 بعضی روزها آرامش یعنی حموم داغ، شمع، مدیتیشن، گاهی یعنی دراز کشیدن روی تخت، پک زدن به سیگار درست وقتی که اقای آخر هفته میگه " I said i didnt feel nothing baby, but i lied"، بعضی روزها یعنی طبیعت، بوی خاک بارون خورده، زیر بارون رقصیدن. من به دنبال هیچ چیزی جز ارامش نیستم. سال گذشته سال سختی رو گذروندم. این مردک مدام دست میانداخت تو حلقم و خوشی هام رو میکشید میانداخت بیرون. دلم میخواست ازش انتقام بگیرم، دست بکنم تو حلقش خوشیهاشو حرومش کنم. اما الان نه، دیگه به تخمم نیستی، جز همین آرامش هیچ چیز دیگه ای نمیخوام، حتی روزی که حالم اینقدر بد شد که چشمام جز سیاهی نمیدید، به نفس نفس افتادم و فکر میکردم که لابد یکی از نفس ها، نفس آخره هم دنبال آرامش بودم. پس برو بمیر. برو بمیر. مگه مهمه برات؟...
ما را در سایت مگه مهمه برات؟ دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : morshedrahtabahi بازدید : 6 تاريخ : سه شنبه 8 اسفند 1402 ساعت: 3:29